آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Monday, March 26, 2007
سینما پارادیزو

شاید برای شما هم سینما پارادیزو از آن فیلم‌هایی باشد که قلب‌تان را حسابی می‌چلاند. صحنۀ آخر آن یعنی جایی که سالواتوره فیلمی را که دوست آپارات‌چی مرحومش آلفردو از بریدۀ سانسور شدۀ فیلم‌ها برایش ساخته را نگاه می‌کند هم‌راه با موسیقی انیو موریکونه برای من یک شاهکار سینمایی‌ست.
آپارات‌چی که در این صحنه فیلم را برای سالواتوره به نمایش می‌گذارد همان کارگردان فیلم "جوزپه تورناتوره" است.
آلفردو وقتی که دیگر در اثر آتش‌سوزی در سینما نابینا شده به دوست جوانش که عازم سفر است حرف جالبی می‌زند: وقتی اینجا زندگی می‌کنی، فکر می‌کنی مرکز دنیاست. فکر می‌کنی که هیچ‌وقت چیزی عوض نخواهد ‌شد. بعد ترکش می‌کنی: یه سال، دو سال. وقتی برمی‌گردی همه چی تغییر کرده. دیگه ریسمان پاره شده، اونی که برای پیدا کردنش اومده‌بودی دیگه اونجا نیست. هر چی مال تو بوده از دست رفته. باید برای مدت‌ها دور بشی....برای سال‌های زیاد....تا وقتی برگشتی بتونی مردمتو پیدا کنی، زادگاهتو. ولی حالا، نه، غیرممکنه. الآن تو از منم کورتری.
سالواتوره: اینا رو کی گفته؟ گاری کوپر؟ جیمز استوارت؟ هنری فوندا؟
آلفردو: نه پسر، اینا رو هیچکی نگفته. این دفعه همش از خودمه. زندگی مثل فیلما نیست، زندگی خیلی سخت‌تره.

این هم اجرای زندۀ همین قطعه به رهبری انیو موریکونه و فایل‌های صوتی آن.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats