آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Friday, March 30, 2007
ترانۀ شبات - مخلوط


یکی از شنوندگان وفادار ما به نام خانم نگار از هلند ترانه‌ای شاد به سبک میزراخی درخواست کرده‌اند تا به مناسبت سال‌روز تولدشان پخش کنیم. ما هم که نمی‌خواهیم پست‌مان به هدر رود ترانۀ "چه طور تو مرا می‌پیچانی" را تقدیم‌شان می‌کنیم.
هر گونه شباهتی با کلیپ‌های عربی یا هندی کاملاً عمدی‌ست. دقت کنید که در شاخۀ سبک جواد ترانه‌های میزراخی ‌گیتار برقی نقش بزرگی بازی می‌کند و معمولاً در پایان هر مصرع، گیتار باید جواب دندان‌شکنی با همان سبک و سیاق به خواننده بدهد. به هر حال برای ترقص بد نیست.
این هم چند ترانۀ شاد میزراخی و کلیپ (+ و+ و+) آخری ترانه ای ست به نام ب.م.و سیاه که در تمسخر این ژانر ساخته شد ولی کمتر کسی این موضوع را دریافت و حسابی محبوب شد!
داستان پسرجوادی ست که عاشق یک دختر شمال شهری می شود و خودش را تغییر می دهد تا شبیه آنها شود ولی افاقه نمی کند و به محلۀ خودش برمی گردد.
شبات شالوم
دی‌جی کامران

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Monday, March 26, 2007
سینما پارادیزو

شاید برای شما هم سینما پارادیزو از آن فیلم‌هایی باشد که قلب‌تان را حسابی می‌چلاند. صحنۀ آخر آن یعنی جایی که سالواتوره فیلمی را که دوست آپارات‌چی مرحومش آلفردو از بریدۀ سانسور شدۀ فیلم‌ها برایش ساخته را نگاه می‌کند هم‌راه با موسیقی انیو موریکونه برای من یک شاهکار سینمایی‌ست.
آپارات‌چی که در این صحنه فیلم را برای سالواتوره به نمایش می‌گذارد همان کارگردان فیلم "جوزپه تورناتوره" است.
آلفردو وقتی که دیگر در اثر آتش‌سوزی در سینما نابینا شده به دوست جوانش که عازم سفر است حرف جالبی می‌زند: وقتی اینجا زندگی می‌کنی، فکر می‌کنی مرکز دنیاست. فکر می‌کنی که هیچ‌وقت چیزی عوض نخواهد ‌شد. بعد ترکش می‌کنی: یه سال، دو سال. وقتی برمی‌گردی همه چی تغییر کرده. دیگه ریسمان پاره شده، اونی که برای پیدا کردنش اومده‌بودی دیگه اونجا نیست. هر چی مال تو بوده از دست رفته. باید برای مدت‌ها دور بشی....برای سال‌های زیاد....تا وقتی برگشتی بتونی مردمتو پیدا کنی، زادگاهتو. ولی حالا، نه، غیرممکنه. الآن تو از منم کورتری.
سالواتوره: اینا رو کی گفته؟ گاری کوپر؟ جیمز استوارت؟ هنری فوندا؟
آلفردو: نه پسر، اینا رو هیچکی نگفته. این دفعه همش از خودمه. زندگی مثل فیلما نیست، زندگی خیلی سخت‌تره.

این هم اجرای زندۀ همین قطعه به رهبری انیو موریکونه و فایل‌های صوتی آن.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Saturday, March 24, 2007
نوروز در تل-آویو
جشن پرچم‌های پارسال را که به خاطر دارید، امسال هم این جشن گویا با شکوه بیشتر و حضور پررنگ‌تر مردم همیشه در صحنه برگزار شده و ایرانی‌تبارهای مقیم اسرائیل(با معدل قابل توجه سنی) نوروز را با مجموعه‌ای از سخن‌رانی‌ها، هفت‌سین، موسیقی اصیل و غیر اصیل ایرانی و شعرخوانی جشن گرفته‌اند. در این جشن تعدادی از مهمان‌ها و اساتیدی هم که از خارج برای شرکت در همایش "ایران‌ و تمدن ایران" دانشگاه تل‌-آویو آمده‌بودند شرکت داشتند. این همایش با همکاری کانون ایران‌شناسی دانشگاه تل-آویو به ریاست پروفسور داوید منشری در طی دو روز برگزار شد که من فقط در روز اولش شرکت کردم تا جاذبۀ اصلی این برنامه برای من یعنی پروفسور ریچارد فرای را از نزدیک ببینم، فرای 87 ساله سر حال و شوخ بود و فارسی را با لهجۀ بامزه‌ای حرف می‌زد. می‌گویند او همیشه در کنار امضایش می‌نویسد ایران‌دوست و وصیت کرده در ایران دفن شود.
البته بقیۀ سخن‌رانان هم اساتید محترمی بودند مثل پروفسور فرهنگ مهر رئیس سابق دانشگاه شیراز، دکتر مهدی مظفری از دانمارک و چند ایران‌شناس دیگر. برنامه های روز دوم این همایش به زبان فارسی برگزار شد.
این هم عکسهایی از جشن نوروز، باقی عکسها را می توانید اینجا ببینید.(با تشکر از بابک که بار همه چیز را به دوش کشیده)

هفت سین نوروزی

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, March 23, 2007
ترانۀ شبات - پلَترز

ONLY YOU - THE PLATTERS
هر کسی مثل من اهل ترانه‌های قدیمی یا همان اُلد سانگ خودمان باشد با ترانه‌های گروه پلَترز (سینی‌ها، صفحه‌های موسیقی) آشناست. ترانه‌های "فقط تو"، متظاهر بزرگ" و "دعای من" معمولاً در قوطی هر عطار کهنه کاری پیدا می‌شود. این گروه وُکال در سال 1953 آغاز به کار کرد و تا سال 1967 چندین ترانه به جدول بهترین‌ها ارائه داد. در این دوران ترکیب گروه بارها عوض شد، در سال‌های گذشته نیز اعضای این گروه چندباری به مناسبت‌های مختلف گرد آمده و کنسرت اجرا کرده‌‌اند.
چند کلیپ در یوتیوب (
+ و + و +) و یکی هم صاف نشده (+) و تعدادی ترانه (ذغالی، نفتی) تقدیم شما و شهریار عزیزم که فردا باز یک سال پیرتر می شود و چندان علاقه‌ای به این ترانه‌ها ندارد می‌کنم.
این آآآآه‌ه‌ه‌ه ها در زیرنویس کارایوکی مرا کشته.
نوروزتان پیروز و شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Wednesday, March 21, 2007
سال نو مبارک
بهار بی رخ گلرنگ تو چه کار آید - مرا یک آمدنت به که ده بهار آید

تصنیف بوی بهار- نادر گلچین

نوروزتان مبارک!

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Sunday, March 18, 2007
Killing me softly

Roberta Flack - Killing Me Softly with his song

این ترانه را به پیرزن ها و پیرمردهای جوان دل تقدیم می کنم.

دوستان در وطن لطفاً برایم بنویسید از شبکه های ریز صافی رد می شود یا نه.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, March 16, 2007
ترانۀ شبات - جورج دالاراس

Dalaras, Andreatos - Mi mou lete gia afti

جورج دالاراس یکی از مشهورترین خواننده‌های یونان است که توانسته در سطح جهانی مطرح باشد. او هم مثل هم‌وطنش نینا موسکوری به چند زبان می‌خواند و کنسرت‌های مشترکی با غول‌های عالم موسیقی اجرا می‌کند. این هم نمونه‌هایی از تنوع کار دالاراس: عبری با ارکستر فیلارمونیک اسرائیل(+ و +)، با اِما شاپلان(+)، اسپانیولی(+)، یونانی (+و + و +) و حتی ترانۀ محبوب "چه‌گوارا".

فایل‌های صوتی هم
اینجا هستند که در بین‌شان یک ترانۀ زیبای لادینو هم هست(اگر صفحه باز نشد متاسفانه باید ثبت نام کنید، انگار مالتی‌پلای سیاست‌هایش را تغییر داده‌است.)

یاسو و شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Wednesday, March 14, 2007
محور شر
ماز(مازیار) جبرانی (در کنار امید جلیلی) بی‌شک موفق‌ترین کمدین ایرانی در غربت است. او که تا به حال بیشتر در نقش‌های استریوتیپی خاورمیانه‌ای بازی می‌کرده کم‌کم دارد جای پای خود را به عنوان یک بازیگر در نقش‌های عادی در تلویزیون و سینما باز می‌کند. در برنامۀ کلبرت جبرانی می گوید که دیگر حاضر نیست نقش یک تروریست را بازی کند. نمایش‌های استندآپ کمدی جبرانی همیشه به معضل ایرانی بودن در امریکا و طرز برخورد جامعه با ایرانی‌ها می پردازد. در این کلیپ که نسبتاً جدید است راجع به نحوۀ تفهیم تفاوت بین ایرانی و عرب برای خارجی‌ها تکه‌های بامزه‌ای می‌اندازد. او یک تور موفق استندآپ کمدی هم با دو کمدین عرب دارد به نام"محور شر". در این مصاحبه با بی‌بی‌سی مازیار گفته که تحصیلات دکترای علوم سیاسی را رها کرده تا دنبال علاقه‌اش یعنی هنرپیشه‌گی برود.


در ادامۀ بحث‌هایی که در اطراف فیلم 300 مطرح می‌شود زهره در یکی از گپ‌هایی که با خودش زده فیلم مستندی را معرفی کرده که پاسخ دندان شکن دیگری‌ست بر دهان یاوه‌گویان!
پ.ن. همین الان دیدم که امروز مازیار در میزگردی با شما شرکت و مصاحبه کرده.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Monday, March 12, 2007
STYX

Styx - Boat On The River

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Sunday, March 11, 2007
یرقان

امروز مهم‌ترین خبر این اطراف آمدن لئوناردو دی‌کاپریو به همراه دوست دختر ش بار رفائلی به اسرائیل بود. بار رفائلی یک سوپر مدل 22 سالۀ اسرائیلی‌ست که چند ماهی‌ست با لئو جیک و بُک دارد ولی این دو تا به حال دم به تله نداده‌بودند. امروز وقتی این دو کبوتر جداگانه وارد هواپیمای لوفتانزا شده‌اند تا مخفیانه به تل‌آویو پرواز کنند خیلی زود متوجه می‌شوند که از بخت بدشان حدود 20 خبرنگار هنری فضول اسرائیلی هم در هواپیما هستند. ظاهراً این خبرنگارها برای تهیۀ گزارش از نمایش مامامیا که قرار است به زودی اینجا اجرا شود به فرانکفورت رفته‌بودند.
در خبرها گفتند که لئو به خانۀ پدر و مادر بار رفته، پاپاراتسی‌ها هم بی‌کار ننشسته‌اند، همۀ خیابان‌های اطراف را قرق کرده‌اند و حتی هلیکوپتر به هوا فرستاده‌اند. امروز یکی‌ از پاپاها مصاحبه می‌کرد می‌گفت من اگر شده یک ماه اینجا بخوابم بالاخره گیرشان می‌آورم تا ابد که نمی توانند پنهان شوند!!! ظاهراً پای ارث پدرشان در کار است.
امروز پیرزنی می‌گفت: "می‌دونید امروز کی اومده؟ لئوناردو داوینچی!!"

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, March 09, 2007
ترانۀ شبات - یوسف اسلام

Cat Stevens- Wild world

یوسف اسلام با نام استیون دیمیتری جورجیو در سال 1948 در لندن به دنیا آمد. با آن که پدرش یونانی ارتدکس و مادرش باپتیست بود او را به مدرسۀ کاتولیک فرستادند! از همان جوانی استعداد هنری خود را در نوازندگی، ترانه سرایی و خوانندگی نشان داد و از 18 سالگی شروع به اجرای برنامه کرد. چون نام یونانی خود را مناسب دنیای هنر ندید هنری نام کت استیونس را انتخاب کرد چون دوست دخترش به او گفته بود چشمانش شبیه گربه است. کار کت استیونس خیلی زود بالا گرفت تا سال 1968 که دچار بیماری سل شد و به خاطرش مجبور شد مدت زیادی بستری شود. این بیماری او را به سمت روحانیت و نوشتن حدود 40 ترانه کشاند که با ترانه‌های پیشین او تفاوت بزرگی داشتند. ترانه‌های "دنیای وحشی"(ترجمه)، "اولین زخم عمیق‌ترین است" که تا به حال توسط چندین خوانندۀ بزرگ اجرا شده و دوبار جایزۀ بهترین ترانۀ سال را گرفته، "صبح شکسته است" و "سایۀ ماه" در سال‌های 70 تا 72 از معروف‌ترین ترانه‌های زمان خود بودند.
در سال 1975 کت دچار سانحه‌ای می‌شود که در جریان آن با مرگ فاصلۀ چندانی نداشته و این دیدار با مرگ او را بار دیگر به جست و جوی روحانی دیگری وا می‌دارد که پایان آن گرویدن به اسلام در سال 1977 و تبدیل شدن به یوسف اسلام است.
پس از آن یوسف بنا به سفارش بعضی از روحانیون موسیقی را کنار می‌گذارد و به کارهای عام‌المنفعه برای جامعۀ مسلمانان لندن می‌پردازد و خیلی زود تبدیل به شخصیت قابل احترامی در عالم اسلام می‌شود. در سال‌های اخیر یوسف کم‌کم به عالم موسیقی بازگشته و آلبوم "
یک فنجان دیگر" جدیدترین کار اوست.
در این
فیلم مستند یک ساعته می‌توانید همۀ داستان زندگی او را ببینید.
این هم چند ترانه (
نفتی، هسته‌ای) و کلیپ دیدنی(+ و + و + و+) از یوسف اسلام.

شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Saturday, March 03, 2007
کلید را بزن

Teapacks - Push the button (Eurovision 2007 Song)

پارسال اگر خاطرتان باشد آن قدر دربارۀ یورو-ویژن نوشتم که از دماغ همه درآمد. امسال اتفاق جالبی افتاده، چند روز پیش ترانۀ اسرائیلی که قرار است در این مسابقات شرکت کند بین چهار ترانه از گروه "تی‌پَکس" انتخاب شد. هنوز دو روز نگذشته گردانندگان امسال برنامه در فنلاند به سیاسی بودن ترانه اعتراض کرده‌اند(+) و قرار است به زودی جلسه‌ای با مدیران یورو-ویژن برگزار شود تا در مورد پذیرش یا عدم پذیرش آن تصمیم بگیرند. صحبت از این است که این ترانه اشارۀ مستقیم به رئیس جمهور محبوب دارد در صورتی‌که "کوبی اُز" ترانه‌سرا، آهنگ‌ساز و خوانندۀ این ترانه می‌گوید این ترانه به همۀ رهبران دنیا که دستی بر کلید قرمز دارند اشاره می‌کند. هوچی‌گری و سر وصدا راه انداختن در اطراف یک ترانه یکی از ترفند‌‌های تبلیغاتی برای معروف کردن آن و امتیاز جمع کردن است. این ترانه به سه زبان انگلیسی، فرانسه و عبری خوانده می‌شود که ترجمۀ بخش عبری از جمله رَپ آن این است:

کلیدو بزن
پیام‌ها رو سرم خراب می‌شن، موشک‌ها پرواز می‌کنن و تو سرم می‌افتن، دزدها و پلیس‌ها روم می‌دون و می‌پرن و کنه‌بازی در‌می‌آرن، خدایا جوابمو بده، این کابوس زیادی بلنده، وقتی من به زور زنده‌ام و همه منو نشونه گرفتن، واسه خوندن "عمرمو بهت دادم" شاید زود باشه، وای وای- پلیس، وای وای – گروه نجات

ایناهاش توی یورو-ویژن ترانه‌ای بدون "سلام"، قرمز فقط رنگ نیست بیشتر شبیه خونه، دوباره نفسمو حبس می‌کنم که جونم در نره، اینم جنگ اینم جون، بوم بومه که راه می‌افته، بین راکت و ماکت، بین تماشاگر و گزارشگر، بین رباینده و ربودن، بین بارون و هوای شرجی، بحران کم کم بالا می‌گیره، هیچ‌کس هیچ‌کاری نمی‌کنه،
تندروها تندروتر می‌شن و افسرها جدی‌تر، میانه‌روها معتدل‌تر می‌شن، منتظر داده‌ها می‌مونن و می‌گن: همه ناتوانیم

دنیا پر از شیطونایی‌ست که ما رو به شکل مهرۀ شطرنج می‌بینن
و قماربازها با ژتون‌هاشون تصمیم می‌گیرن چی می‌شه
کشتی پر آبه و رهبرا تنبل و بی‌خاصیت
همه به سلامتی می‌گن و با هم غرق می‌شن

شاید این ترانه زیادی تنده باید ترانه‌های نخلی
و آهنگ‌های بیابونی بدون پرچم مثل "من هنوز زنده‌ زنده زنده ام" خوند
و اگه این اوضاعِ وحشت‌ناک ادامه پیدا کنه
اون وقت باید یه چیزی بگم

فایل صوتی اش اینجاست، نظر شما چیست؟

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, March 02, 2007
ترانۀ شبات - بوعاز شرعابی

اینجا همه چیز رو به راه است -بوعاز شرعابی

قبلاً گفته‌بودم که در این دیار یمنی‌تبارها به داشتن صدای خوش معروف‌اند. بعضی می‌گویند علتش این است که یمنی‌ها که اکثراً مذهبی بوده‌اند بچه‌های‌شان را از چهارسالگی به مکتب می‌فرستادند تا تورات بیاموزند، ملاهای مکتب‌های یمنی هم برای این که بچه‌ها فراری نشوند همیشه تورات را با آواز خوش تمرین می‌کرده‌اند و این نوعی تمرین آواز برای یمنی‌ها بوده و در وجودشان ریشه کرده است. برای اثبات مجدد این گفته با بوعاز شرعابی آشنا شوید.
این خواننده و آهنگ‌ساز در سال 1947 در تل‌آویو به دنیا آمده و ناچار بزرگ شده‌است. در شروع کار هنری‌اش نوازندۀ جاز بوده و بعد به درجۀ خوانندگی ارتقا پیدا کرده. سبک کار او ترکیبی از پاپ، راک و موزیک میزراخی‌ست. او یکی از موفق‌ترین خوانندگان این حوالی‌ست ولی به تازگی آلبومی به بازار عرضه کرده که مالی نیست.
این هم ترجمۀ بخشی از ترانه:

اینجا همه چیز رو به راه است

من تو را در تمام طول راه دوست خواهم داشت
با آن که تو خراب دیگری هستی
وقتی شب فرا می‌رسد درد تو بیشتر جان می‌گیرد
و اگر فراموشت کنم، قلبم تو را به یادم می‌آورد

با تو روزهایم مثل آتش جاودانی روشن بود
چطور سپیدی گردنت بر شانۀ غریبه‌ای می‌افتد؟
با تو وجودم در آتش دیگری می‌سوخت
چطور آن آتش تنها در من زنده مانده؟

اینجا همه چیز رو به راه است
و ملالی نیست اگر پاسخی نیست
اینجا همه چیز رو به راه است
این روزها کسی دیگر از عشق نمی‌میرد

چند ترانه و کلیپ(آرزو، ای‌کاش، برای من شبی و وقتی بیایی) از بوعاز.

شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats