آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Monday, June 30, 2008
نجاتش دادند
Eurythmics - I Saved The World Today
دم اسپانیا گرم که شب و روز ما را ساخت.
آخر بازی که مربی آراگونس را بالا پایین می انداختند، دلم فرو ریخت چون می ترسیدم پیرمرد سکته کند و روی دست مان بماند ولی به خیر گذشت.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Sunday, June 29, 2008
ماچت کنم؟ ماچت می کنما!

Cesaria Evora- Besame Mucho

باور می کنید این ترانۀ جاودانی مکزیکی را یک جوان 16 ساله در سال 1940 نوشته باشد؟
با شنیدن صدای سزاریا اوورا آدم ناخودآگاه رمانتیکش می گیرد.


Kiss me, kiss me a lot,
As if tonight were the last time
Kiss me, kiss me a lot
For I'm scared to lose you, to lose you afterwards
I want to feel you very close, see myself in your eyes, see you near me
Think that maybe tomorrow I'll already be far, very far away from you

با آن که می دانم جام ملت های دردمند اروپا را امشب آلمان صاحب می شود، ولی برای پیروزی اسپانیا مذبوحانه دعا می کنم. می شود برای یک بار هم شده زیبایی مغلوب قدرت نشود؟


Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, June 27, 2008
ترانۀ شبات - ای دادِ بی داد

Oi Va Voi - Yesterday's Mistakes

گروه "اُی وا وُی" یک گروه انگلیسی‌ست که در اواخر سال‌های نود تشکیل شده و سبک موزیکش‌ گوشۀ چشمی به موزیک یهودی‌ اشکنازی(کلزمر) و سفارادی(لادینو) دارد.
"اُی وا وُی"، "اُی وِی" یا "اُی لی" به
ئیدیش (زبان یهودیان اروپای مرکزی و شرقی که حالا یک پایش لب گور است) چیزی‌ست در حد "ای داد بی‌داد"، "وای بر من" خودمان که در عبری هم وارد شده و آدم‌ها هر چه سن‌شان بالاتر می‌رود بیشتر از آن استفاده می‌کنند.
در
سایت این گروه می توانید کنسرت کامل‌شان را یا کیفیت عالی ببینید. به گمانم دختر ویولن‌زن گروه می‌خواسته ژیمناست بشود ولی راهش را گم کرده.
شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Thursday, June 26, 2008
خیابان های لندن

Streets Of London - Ralph McTell

این هم از آن ترانه های ماندگار است که با آن که متولد 1975 است، خیلی خوب مانده. بعضی ها اجرای شینید اُکانر را ترجیح می دهند، خوب بدهند.

Have you seen the old man
In the closed-down market
Kicking up the paper, with his worn out shoes
In his eyes you see no pride
And held loosely at his side
Yesterday's paper telling yesterday's news

So how can you tell me you're lonely
And say for you that the sun don't shine
Let me take you by the hand and lead you through the streets of London
I'll show you something to make you change your mind

Have you seen the old girl
Who walks the streets of London
Dirt in her hair and her clothes in rags
She's no time for talking
She just keeps right on walking
Carrying her home in two carrier bags

In the all night cafe
At a quarter past eleven
Same old man is sitting there on his own
Looking at the world
Over the rim of his tea-cup
Each tea last an hour
Then he wanders home alone

And have you seen the old man
Outside the seaman's mission
Memory fading with
The medal ribbons that he wears
In our winter city
The rain cries a little pity
For one more forgotten hero
And a world that doesn't care

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Wednesday, June 25, 2008
کارلا درونی

Carla Bruni - Quelqu'un m'a dit

همان طور که شنیدید ما چند روزی در خدمت این خانم محترم و آقاشان سرکوزی بودیم. طبق معمول پاپارازی ها لابد برای راضی کردن پاپاهای شان دنبال این زوج کبوترعاشق افتاده بودند و حتی مچ سرکوزی را وقتی داشته در پارلمان موقع سخن رانی دیگران برای کارلا که در بین جمعیت نشسته بوده اس.ام.اس های عاشقانه می فرستاده گرفته اند.
گاهی حال آدم از این پوتسی موتسی ها به هم می خورد تا خودش دچارش می شود و حال بقیه را به همان صورت به هم می زند.

کارلا برونی صدای قشنگی دارد و اگر از من بپرسید تنها برونی نیست بخش بزرگیش هم درونی ست.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Tuesday, June 24, 2008
یادته کِی؟


Alan Jackson - Remember when

اگر یکی از نشانه های جواد بودن علاقه به موزیک کانتری باشد، نیازی به کتمان نیست که من مخلص همۀ جوادهای گل درشت هستم. این کلیپ را قبلاَ در یکی از وبلاگ ها دیده ام، حدس می زنم "یک پزشک" بود بات آی دُنت ریممبر وِن.
خلاصه هر که بود دستش طلا.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, June 20, 2008
ترانۀ شبات - رقص رمانتیک

ایشَی لِوی - رقص رمانتیک

ایشی لوی از خواننده های قدیمی سبک میزراخی ست که بعد از مدت ها دچار کامبک شده و این ترانه اش حسابی گل کرده.

شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Wednesday, June 18, 2008
چه خواهد شد؟

زَهَوا بن - چه خواهد شد؟

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Tuesday, June 17, 2008
دونه دونه دو دونه

Enrico Macias

نخواستی هم سه دونه!

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Sunday, June 15, 2008
روبرتا

Peppino di Capri - Roberta

این هم یک ترانۀ خاطره انگیز از سال های 60، ولی هر چه زور می زنم خاطره ام نمی آید.

اجرای زنده اش قشنگ تر نیست.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, June 13, 2008
ترانۀ شبات - دافی

Duffy - Warwick Avenue

همیشه فکر می‌کردم این اصطلاح داف یا دافی از کجا وارد زبان شیرین فارسی شده و چرا به تیکه می‌گویند داف. حتی یک نفر از من پرسید آیا راست است که این کلمه ریشۀ عبری دارد؟ راستش هیچ چیز مشابه‌ای در عبری نیافتم. آن طور که من زبان پویای فارسی را می‌شناسم شک ندارم که این اصطلاح هم تا به حال از رده خارج شده و جانشین‌های عجیب‌تری پیدا کرده‌است.
اما
دافی یک خوانندۀ جوان ولزی‌ست، که سبک خواندنش آدم را یاد ایمی واینهاوس می‌اندازد، راستش امروز که جدول ترانه های برتر این هفتۀ انگلیس را نگاه می‌کردم، دیدم دست کم سه خوانندۀ این سبکی در صدر آن هستند. ترانۀ بالا در مقام سوم قرار دارد.
ترانۀ
"مرسی" را هم که حتماً شنیده‌اید.

شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Tuesday, June 10, 2008
عصر آبی عمیق

ریتا جهان فروز - عصر آبی عمیق

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Sunday, June 08, 2008
معنای زندگی

Monty Python - Every Sperm Is Sacred

امروز داشتم فیلم "معنای زندگی" مونتی پایتون را می دیدم،این فیلم چند اپیزودی از زایمان شروع می شود و به مرگ ختم، ولی شاید بامزه ترین اپیزودش همین بالایی باشد. حالا که مدتی ست این محل ناجوانمردانه فیلتر شده، ما را از گذاشتن کلیپ های بی ناموسی چه باک. متن سرود هم اینجاست.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Friday, June 06, 2008
ترانۀ شبات - اتی انکری

اِتی اَنکری - در چشمانت می بینم

در چشمانت می بینم
همه چیز را می بینم
مرا در خانۀ محبت نگه می داشتی
در چشمانت می بینم
همه چیز را
مرا محبوس می کردی اگر می توانستی


در چشمانت می بینم
که هیچ چیز برایت اهمیتی ندارد
فقط من و تو و باز هم تو
در چشمانت می بینم
که بیش از همه چیز
مرا محبوس می کردی
اگر می توانستی

برایم دیوار می ساختی
و چراغی می گذاشتی
که نور داشته باشم

در چشمانت می بینم
درشت نوشته شده
به من اجازه می دادی، همه چیز را می بخشیدی
در چشمانت می بینم
همه چیز را
مرا دوست می داشتی چنان که هیچ کس تا به حال نداشته

بین دیوارها پرسه می زدم
و رویشان نقاشی می کردم
تا آسمانی داشته باشم

در چشمانت می بینم
همه چیز را می بینم
مرا در خانۀ محبت نگه می داشتی
در چشمانت می بینم
همه چیز را
تنها خودم را در آبی آسمان نمی بینم

ساعت ها پیش، رفته ام
و دوست دارم از بیرون دیوارها
دلتنگ خانه باشم

خوب بید؟

شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Monday, June 02, 2008
To see you

To kyma - Haris Alexiou

To see you only for an hour
and that is enough for me to continue my indifferent life
Since you are not here,my love, with me
Only if you knew simply what one word can do
What brings back, how much strength it gives me
Hopes, to save myself from the vortex of the mind

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats