تابلوی راهنمایی در اورشلیم
در اسرائیل عربی بعد از عبری دومین زبان رسمیست و در مدارس تدریس میشود ولی تفاوت زیادی که بین زبان محاورهای و زبان رسمی وجود دارد برقراری ارتباط به زبان عربی را برای آن هشتاد درصدی که عربی زبان مادریشان نیست مشکل میکند.
با این حال اینجا وقتی با کسی عبری صحبت میکنید محال است بین کلماتش اصطلاحات عربی نشنوید. بخشی از کلمات عربی در ساختار زبان عبری مدرن وجود دارد اما بخشی دیگر سلنگهایی هستند که ریشۀ عربی دارند ولی به نوعی کم و بیش مفهوم اصلی خود را از دست دادهاند. این هم چند مثال از زبان کوچۀ تلآویوی:
در عبری معمولاً از "شالوم" یا "های" برای سلام گفتن استفاده میکنند ولی "اَهلَن" عربی هم شدیداً مرسوم است.
اگر به کسی که عینک میزند بگویید "اَبو اَربَع" منظورت را میفهمد مگر آن که "اَهبَل" (احمق) باشد.
اگر بخواهید بگویید چیزی فوقالعادهاست میتوانید بگویید "اَخُو شَرموطا"ست که منظور همان "أخُو الشَّرْمُوطَة" عربیست به معنی برادر فاحشه!!! اگر این را نمیپسندید میتوانید از اصطلاح "اَخلَ" استفاده کنید که همان "أحلى" ست که در عربی به معنای خیلی شیرین است.
اگر از بچهای بپرسید جشن تولد چطور بود و خوشش آمدهباشد احتمالاً یا میگوید "کِیف" بود یا "صبابا" که منظور همان " صَبَابَة" عربیست. اگر بدش آمده باشد میگوید "مُعَفَن" که همان بوگندوی خودمان است.
به آبرزوریزی میگویند "فَدیخا" که در ریشۀ آن "فَضِيحَة" عربیست، همان افتضاح خودمان.
به جای "چه میدانم" میشود گفت "اَنَ عارف؟"، به جای "ول کن" هم میشود گفت"خلاص".
به آدمی که نشئه یا مست باشد میگویند "مسطول" و به خوشحال میگویند "مبسوط".
"دخیلک" و "ربک" هم استفادۀ زیادی دارند ولی با مزهتر از همه اصطلاح "یالا بای" است که موقع خداحافظی به کار میرود.
فحشها هم اکثراً عربی هستند و همان نقاط رایج در زبان فارسی را نشانه میروند..
اینها که نوشتم فقط مشت نمونۀ خروار بود.
در همین راستا پروژهای به نام "زبان به عنوان یک پل فرهنگی" قصد دارد امسال بیش از 9000 دانشآموز اسرائیلی را با زبان محاورهای و فرهنگ عربی آشنا کند. مجریان این پروژه اعتقاد دارند شناخت بیشتر فرهنگها باعث از بین رفتن پیشداوریها میشود.
نتیجۀ کار را نمیدانم ولی مطمئنم که اصطلاحاتی که نام بردم به دردشان خواهد خورد!
مطلب را به بالاترین بفرستید: