آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Saturday, June 30, 2007
کوه موش زائید یا خرگوش؟

برای درک بهتر این نوشته، بد نیست اول این را بخوانید.
چند شب پیش در یک مهمانی قرعه به نامم افتاده بود تا کنار زوج سالمند و محترم و ناشناسی بنشینم. بین پرس دوم و سوم آقای محترم که انگار سرش کمی گرم شده‌بود رو به هم‌میزان کرد و گفت: "من نمی‌فهمم چطور 17 میلیون جمعیت ایران به چنین رئیس جمهوری رأی داده‌اند." من که این جور مواقع لا‌م تا کام حرف نمی‌زنم نمی‌دانم چرا این بار یک دفعه احساساتی شدم و از دهانم پرید که: "رئیس جمهور خودمان آقای کتساو هم چندان آش دهن‌سوزی از آب در نیامد." چشم‌تان روز بد نبیند چنان به پیرمرد برخورد که نگو، شروع کرد دفاع کردن از کتساو که او مرد محترمی‌ست و برایش پاپوش دوخته‌اند و نمی‌توانند تحمل کنند که یک ایرانی به مقام برسد، فردا دادگاهی‌اش می‌کنند و وقتی بی‌گناهی‌اش ثابت شود مطبوعات درگوشه‌ای آن را پنهان خواهند کرد و از این جور حرف‌ها، سر میز یکی دو نفر حرفش را تأیید کردند ولی کسی که کنار دستم نشسته‌بود یواشکی به من گفت: "حتماً چیزی بوده که کار به اینجا کشیده." می‌دانید که وقتی پای تئوری توطئه وسط می‌آید دیگر هر بحثی بی‌فایده است، من هم که تا به حال پشت هیچ پرده‌ای را ندیده‌ام چاره‌ای نداشتم جز این که ‌ساکت بنشینم و تا آخر مهمانی نگاهم را از پیرمرد بدزدم.
هنوز دو روز از این مهمانی نگذشته‌بود که در خبرها
اعلام کردند دادستان کل کشور با حذف اتهام تجاوز جنسی علیه کتساو موافقت کرده و در مقابل کتساو حاضر شده به ارتکاب مزاحمت جنسی، عمل خلاف عفت و ایجاد مزاحمت برای یکی از شهود اعتراف کند. کتساو که تا به حال همۀ جرم‌ها را تکذیب می‌کرد اعلام کرده این جام زهر را به خاطر این که دادگاهش ممکن است سال‌ها طول بکشد و رنج زیادی برای او و خانواده‌اش ایجاد کند نوشیده. دادستانی هم اعلام کرده که اثبات بعضی از جرم‌ها ممکن نبوده و بخشی از آن‌ها هم شامل مرور زمان شده‌اند. این وسط پروندۀ خانم الف که اولین شاکی بود که در صندوق پاندورا را باز کرد کلاً بسته می‌شود.
با خودم فکر کردم کاش تلفن آن آقای محترم را پیدا کنم و از او عذر بخواهم. چون همان دادستانی که همۀ این جنجال‌ها را راه انداخت و حرف از سال‌ها زندان می‌زد حاضر شده به جریمۀ نقدی و زندان مشروط راضی شود. روزنامه‌ها هم نوشتند: کوه موش زائید!
هنوز توی این فکر بودم که گفتند خانم الف یعنی همان شاکی اول که زمانی منشی دفتر کتساو بود یک کنفرانس مطبوعاتی بزرگ راه انداخته و برای اولین بار همۀ داستان را از دید خودش با ذکر همۀ جزئیات جنسی و غیرجنسی توصیف کرده. خانم الف گفته که کتساو موجودی دو شخصیتی‌ مثل دکتر جکیل و مستر هاید است و در پایان هم اضافه کرده زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند با توجه به وضعیت قانون مملکت بهتر است به جای پلیس به روانپزشک مراجعه کنند.
می‌خواستم زنگ بزنم به آن آقای محترم بگویم دیدی گفتم که وکلای کتساو گفتند طرف دروغگوست و مدارکی برای اثبات آن دارند.
امشب هم سازمان‌های حمایت از حقوق زنان تظاهراتی بیست‌‌هزارنفری بر علیه دادستانی و کتساو در تل‌آویو راه انداخته‌اند. روی پلاکارت‌ها نوشته: "کتساو را زندانی کنید"، "الف تو تنها نیستی"، "مجرمان جنسی حاکمند" و "مازوز تازوز"(مازوز اسم دادستان کل کشور است و تازوز یعنی تکان بخور)
سخنگوی تطاهر کنندگان گفت:" ما خواهان برگزاری دادگاه هستیم" و زهاوا گالرون یکی از نمایندگان زن پارلمان امروز در سخنرانی اش گفت:"کوه خرگوش (ترسو) زائید."( اشاره به دادستانی)
بهتر است اصلاً به آقای محترم زنگ نزنم.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats