آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Tuesday, October 17, 2006
بعضی از مردان رئیس جمهور
همان طور که در خبرها خوانده‌اید مدتی‌ست که رئیس جمهور اسرائیل مُشه کتساو کاری جز پاسخ‌گویی به بازجویان پلیس ندارد. اینجا هر شب در اخبار می‌بینیم که چگونه ماشین پلیس اول صبح وارد کاخ ریاست‌جمهوری می‌شود و دم دمای غروب از آن بیرون می‌آید. آن طور که ما شنیدیم قضیه از آنجا شروع شد که یک روز مُشه کتساو مشاور حقوقی دولت (که نظرش می‌تواند سرنوشت هر دولت‌مردی را عوض کند) را صدا زد و برایش نواری پخش کرد که از مضمون آن این طور برمی‌آمد که یکی از منشی‌های سابق کتساو می‌خواهد از او اخاذی کند. مشاور هم فوراً تقاضای بازجویی از همۀ کسانی که با این موضوع ارتباطی دارند کرد که کتساو یکی از آنها بود. منشی مربوطه توسط وکیلش اعلام کرد که زمانی که در دفتر کتساو کار می‌کرده مورد سو استفادۀ جنسی قرار گرفته و در این هیر و ویر چند زن دیگر هم که قبلاً در دفتر کتساو کار کرده‌بودند به لیست شاکیان اضافه شدند. وکلای کتساو گفتند که دشمنان سیاسی او چون می بینند دورۀ ریاست جمهوری‌اش رو به اتمام است و می‌ترسند به عالم سیاست برگردد و لیکود را به دست بگیرد برایش پاپوش دوخته‌اند.
خلاصه آبروی مقام ریاست جمهوری (اگر چیزی از آن مانده باشد) که قرار است مقامی تشریفاتی باشد شدیداً در خطر است. کتساو هم‌چنان ادعای بی‌گناهی می‌کند و حاضر به کناره‌گیری نیست ولی صدای نماینده‌های پارلمان مخصوصاً فمینست‌ها شدیداً درآمده و بعید نیست همین روزها با اکثریت آرا خلعش کنند.
فعلاً مرحلۀ بازجویی به پایان رسیده، پلیس اعلام کرده که شواهدی برای اعلام جرم وجود دارد و یک سری جرم دیگر هم ردیف کرده ولی تصمیم آخر با همان مشاور حقوقی‌ دولت با مشورت دادستانی‌ست و آنها برای بررسی پرونده مدتی فرصت خواسته‌اند.
ایرانی‌های اینجا که کتساو همیشه برایشان افتخاری محسوب می‌شده در بد مخمصه‌ای گیر کرده‌اند. البته تا زمانی که مجرم بودن کسی در دادگاه ثابت نشود او را باید بی‌گناه شمرد ولی چنین لکه‌هایی بر دامن حیثیت آدم‌ها در چشم مردم با هیچ آب ژاولی پاک نمی‌شود چه برسد با حکم دادگاه.
چگونگی انتخاب کتساو به عنوان رئیس جمهور هم برای خودش داستانی دارد. در اسرائیل رئیس جمهور توسط پارلمان و با یک اکثریت عادی انتخاب می‌شود. قبلاً دورۀ رئیس جمهوری دو دورۀ 5 ساله بود ولی از سال 98 آن را به یک دورۀ 7 ساله تبدیل کردند. وظیفۀ رئیس جمهور به طور عمده دست دادن با خارجی‌ها، مسافرت، امضا کردن پای حکم بخشش زندانی‌ها و کارنامۀ سفیران و موضع‌گیری نکردن در امور سیاسی‌ست. اگر وقت داشت می‌تواند به امور عام‌المنفعه مثل رسیدگی به شکایت شهروندان و عیادت از بیماران هم بپردازد.
در سال 2000 وقتی قرار شد رئیس جمهور انتخاب شود تقریباً همه مطمئن بودند که پارلمان شیمعون پِرِز را به خاطر سابقه و وجهۀ بین‌المللی‌اش انتخاب خواهد کرد ولی بخت این بار هم با پرز که به بازندۀ همیشگی(لوزر) معروف است یاری نکرد و یکی از حزب‌ها که قول داده بود به او رأی بدهد(به گمانم شَس) نظرش را عوض کرد و به نمایندۀ لیکود یعنی کتساو که به عقیدۀ من برای خالی نبودن عریضه نامزدش کرده‌بودند رأی داد.
کتساو آن زمان به مودب‌ترین نمایندۀ پارلمان معروف بود و همه او را آدمی خودساخته می‌دانستند که در 24 سالگی شهردار شده‌ و پله‌های ترقی را تا وزارت با سرعت طی کرده‌است. او رابطۀ خوبی هم با نمایندگان شاخه‌های مختلف سیاسی داشت ولی هیچ‌کس فکر نمی‌کرد در این سن رئیس جمهور شود، آن هم زمانی که پیش‌کسوتانی مثل پرتص هنوز نفس می‌کشند.
کتساو در سال‌های ریاست جمهوری چهرۀ بدی از خود نشان نداد و در میان مردم کوچه و بازار محبوب بود ولی بعضی از برنامه‌های طنز تلویزیونی او را عامی و بی‌سواد می‌خواندند و هیچ انتقادی را از او دریغ نمی‌کردند. حالا که این قضایا پیش آمده بعضی از رسانه‌ها پیشاپیش حکمش را صادر کرده و حلوایش را پخته‌اند. خداوکیلی کتساو آخرین آدمی بود که فکر می کردم این وصله ها به او بچسبد.
به نظر می‌رسد که همین روزها شاهد انتخاب رئیس جمهور جدید باشیم، صحبت‌هایی هم راجع به تغییر نظام حکومتی شده که فعلاً لنگ در هواست. باز هم نام بازندۀ همیشگی به عنوان یکی از نامزدها مطرح است ولی این بار گمان نکنم خودش تا میلیون درصد مطمئن نباشد که انتخاب می‌شود به چنین خفتی تن بدهد.


مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats