آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Wednesday, May 03, 2006
پی نوشته ها
امروز جشن استقلال بود و مثل هر جشن دیگری بساط کباب و منقل در اماکن عمومی به راه. من هم از فرصت استفاده کردم و جای شما سبز به کنار دریا رفتم، در آنجا یاد بدهکاری هایم افتادم که یکی از آنها پست هایی بود که پی گیری نشده بودند، پس آمدم تا بدهی ام را پاک کنم:
1- در پی‌گیری نوشته‌ام در مورد انتخابات اسرائیل، فردا قرار است کابینه تشکیل شود، بالاخره همان‌طور که انتظار می‌رفت اولمرت از حزب کَدیما با عمو سبیلوی حزب کار ائتلاف کردند. پیرمرد و پیرزن‌های حزب بازنشستگان هم بیکار نماندند و دو تا وزارتخانه که یکی از آنها به نام "امور بازنشستگان" به خاطر آنها ابداع شده را صاحب شدند. حزب مذهبی شَس هم که دوباره قدرت گرفته به کابینه پیوست. در مجموع مجبور شدند بیست و پنج کرسی وزارت سر هم کنند تا همه را راضی نگه‌دارند. ظاهراً تعدادی از وزرا باید دم در بنشینند چون دور میز فعلی کابینه به اندازۀ کافی جا نیست!
در این حین و بین رئیس قوۀ مقننه یعنی رئیس پارلمان هم تعیین شد، که خانم دالیا ایتصیک از دوستان شیمعون پرز و از فراری‌های حزب کار است. این خانم ایتصیک نزدیک به پنجاه سال دارد و تا به حال چند باری وزیر بوده، تا به حال چند باری هم در پارلمان جنگ‌های لفظی داشته که یک بارش در جواب یکی از وزرا که نامحترمانه از او خواست ساکت شود، بالای تریبون رفت و گفت: "هنوز مردی از مادر متولد نشده که بتواند مرا ساکت کند!". با توجه به این که به زودی رئیس قوۀ قضائیه هم خانمی قاضی به نام دوریت بینیش خواهد شد، امیدوارم تاچ زنانه شان دوران خوش
تری به ارمغان بیاورد.
2- اگر یادتان باشد در نوشته‌ام "ز شمع‌های مرده یاد آر" اشاره‌ای کرده‌بودم به نیکوکاری ایرانی که به نجات یهودی‌ها از دست هیتلر کمک کرده‌بود، نیمای عزیز از وبلاگ معرکۀ عصیان توجه‌ام را به نوشته‌اش در این باره جلب کرد که از او سپاس گزارم.
3- در پست از هر گلی چمنی اشاره‌ای کرده‌بودم به رسیدن تیم بسکتبال مکابی تل-آویو به مرحلۀ نهایی مسابقات باشگاه‌های اروپا. اگر مکابی قهرمان می‌شد یک رکورد بی سابقۀ سه بار قهرمانی پی در پی را می‌شکست ولی نشد، در فینال از تیم سِئِسکای مسکو شکست خورد و دوم شد. هواداران هم نامردی نکردند(یا کردند) و فقط چهار نفر برای پیشواز تیم به فرودگاه رفتند. اَجرشان با خدا.
4- در پست دیدار سه بعدی، از گم شدن چمدان سوغاتیها نوشته بودم، خوشبختانه چمدان پیدا شد و سوغاتی من هم با پست به دستم رسید. دست فرستنده درد نکند.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats