1- دیروز به نوعی روز مادر بود، یعنی روز جهانی کرۀ زمین. همین مادر بیچارهای که همه جوره خون به جگرش میکنیم و حسابی از دستمان پیر و زمین گیر(!) شده. موها و دندانهایش هم گوشه به گوشه ریخته و گاهی که خشمگین میشود، نفرینی حوالهمان میکند یا لنگه کفشی پرت میکند ولی در مجموع دوستمان دارد. اکثر اوقات مقصر خودمانیم مخصوصا این اواخر که از شدت آزارمان هوش و حواسش را از دست داده و حتی چهار فصلش را فراموش کرده است. دکترها میگویند کم کم دارد به نقطۀ غیر قابل بازگشت میرسد، ولی ما فرزندان ناخلف شرم نداریم و باز آزارش میدهیم غافل از این که سرنوشت او سرنوشت ماست.
داشتم فکر میکردم این که هر بار دوست عزیزمان احمدینژاد پایش را از کفشش در میآورد واکنشی زنجیرهای ایجاد میشود که باعث بالا رفتن قیمت نفت میشود در مجموع به نفع همه است، چرا که از طرفی با گران شدن قیمت سوخت چارهای جز پایین آوردن مصرف نیست و از طرفی دولتها باید به فکر روشهای جایگزین برای تولید انرژی بیافتند. روشهایی که کمتر به مادرمان زمین لطمه بزند. پس آقای کفاش اگر این مطلب را میخوانی یکی دو تا میخ کج توی کفش حاج آقا بگذار تا همه با هم به زمین مهر بورزیم.
2- هفتۀ پیش نوبت
"ویل اسمیت" بازیگر هالیوودی فیلمهای "مردان سیاهپوش" و "کِلِی" و همسرش بود که به دیدارمان بیایند. البته این سفر قرار بود مخفیانه باشد ولی مگر میشود؟ طبق خبرهای رسیده زوج خوشبخت دیروز به دیدار مرکز رابین رفتند و با دالیا رابین دیداری چهارساعته داشتند! احتمالاً دالیا داشته برای همۀ بچههای فامیل و در و همسایه از طرف امضا میگرفته!
3- همزمان با قهرمانی دیروز تیم فوتبال استقلال در ایران، تیم مکابی حیفا قهرمان باشگاههای اسرائیل شد. در کنار آن تیم بسکتبال مکابی تل-آویو که در دو سال گذشته قهرمان اروپا شده، این بار هم به "فینال فور" راه یافت. البته من یکی امسال زیاد رویش حساب نمیکنم.
مطلب را به بالاترین بفرستید: