آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Sunday, June 25, 2006
عادات پسندیدۀ فوتبالیست ها

غلط نکنم این فیلمبردارهای مسابقات فوتبال حس ششم دارند وگرنه چطور می‌شود همیشه درست در لحظه‌ای که یک بازیکن تصمیم می‌گیرد تف کند رویش زوم کرد؟ باورم نمی‌شود که این‌ها وقتی دوربین رویشان نیست هم این کار را بکنند مگر بدن آدم چقدر آب دارد؟ فکرش را بکنید اگر بازیکنان گندۀ بسکتبال هم می‌خواستند این گونه رفتار کنند پارکت تبدیل به پیست پاتیناژ می‌شد. از طرفی می‌گویم شاید این یک علامت رمز باشد، این طفلکی‌ها از زن و بچه و خانواده دورند و بی شک قبل از سفر یک لیست بلند بالای خرید می‌گیرند. لابد دم در خانه به زنشان می‌گویند اگر تف سربالا کردم یعنی اندازه‌ات پیدا نشد، اگر آبدار بود یعنی گران بود نخریدم و اگر سرپایین بود یعنی شرمنده‌ام وقت نشد. ولی اگر فین کردم یعنی مبارک باشد!
این روزها برای فوتبالیست شدن بازیکن بودن کافی نیست طرف باید بازیگر خوبی هم باشد، حتماً دقت کرده‌اید که وقتی داور اعلام خطا می‌کند بازیکن خطاکار چگونه خودش را به موش‌مردگی می‌زند یا عصبانی می‌شود و قیافۀ حق به جانب می‌گیرد، با خودت فکر می‌کنی عجب داور خری است یا حتماً دشمنی شخصی دارد تا وقتی که حرکت آهستۀ بازی را می‌بینی، یاد کارتون "رُد رانر" می‌افتی و می‌فهمی که طرف در همان چند دهم ثانیه هم هول داده، هم لگد زده، هم گاز گرفته و تازه در این بینابین انگشتی هم به حریف رسانده‌است.
یکی دیگر از عادت‌های پسندیدۀ فوتبالیست‌ها را می‌شود موقع تعویض بازیکنان دید، فرق نمی‌کند دقیقۀ دوازده باشد یا دقیقۀ نود، بازیکنی که مصدوم نشده همیشه از تعویضش ناراضی است. حالا این نارضایتی را هر کسی به نحوی نشان می‌دهد، ولی یکی از مرسوم‌ترین روش‌ها این است که درست در لحظۀ تعویض به یادت بیافتد که دو روز است دماغت را نگرفته‌ای، دماغت را بگیری و بعد بروی با بازیکن تازه نفس دست بدهی. این طوری هم نحسی را از طریق دی-ان – ای انتقال می‌دهی و هم کاری می‌کنی که بازیکن تازه نفس مفلوک تا آخر بازی فقط به این فکر کند که باید دست‌هایش را بشوید و نتواند تمرکز داشته باشد.
از عادات عجیب دیگر فوتبالیست‌ها پوشیدن پیراهن خیس از عرق بازیکنان حریف در آخر بازی است، انگار با زبان بی زبانی می‌گویند عرق که از سر بگذشت چه مال من چه مال حریف. به نظر من یکی از علل باخت تیم‌ها در مقابل برزیل این است که فوتبالیست‌ها در تمام طول بازی در شش و بش این هستند که آخر بازی با چه استراتژیی به کاکا، رونالدینیو یا رونالدو نزدیک شوند و پیراهنش را از او بگیرند تا وقتی پیر شدند آن را به نوه‌هایشان نشان دهند. تازه تیمی که جرأت کند برزیل را از جام جهانی حذف کند نفرین میلیاردها فوتبال‌دوست را به جان می‌خرد و عاقبت به خیر نمی‌شود.
نقش بزرگ گوینده در مسابقات فوتبال هم دیگر انکارناپذیر شده، سعی کنید یک بار موقع تماشای بازی صدای تلویزیون را خفه کنید باور کنید ظرف ایکی ثانیه خوابتان می‌برد، انگار گوینده است که به بازی زندگی می‌بخشد، دیدن گل خشک و خالی بدون فریاد گوشخراش گللللللل یا عجب شوتی گوینده اصلاً حال نمی‌دهد. اگر گوینده نگوید پاس قشنگی بود از کجا بفهمیم قشنگ بود؟ یا از کجا بدانیم فلانی امروز خوب بازی می‌کند یا بد؟ خدا نکند گوینده‌ یا مفسری با بازیکنی دشمنی داشته باشد، می‌تواند چنان او را از چشم بیننده بیاندازد که دیگر نخواهد ریختش را ببیند. شنیدن کی بود مانند دیدن در این مورد مصداق چندانی ندارد. .

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats