آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Sunday, February 25, 2007
خاطرات هندی

عمر اکبر آنتونی

چندی پیش خبرگزاری‌ها از اهدای نشان افتخار فرانسه (لژیون دونور) را به آمیتاب باچان هنرپیشۀ نامدار هندی خبر دادند و این خبر مرا به سال‌های دور برد.
در آن سال‌ها در انتهای کوچه‌مان خانوادۀ ترک باحالی زندگی می‌کرد که دو پسر ده یازده ساله داشت به نام‌های حسین و عباس. این دو برادر چشم‌های عسلی روشن و موهای بور داشتند و از آن بچه‌های تخس روزگار بودند که فلک حریف‌شان نمی‌شد تا این که ویدئویی خریدند و سرگرمی‌ اصلی این بچه‌ها بعد از کتک‌کاری، شد دیدن فیلم‌های هندی. این دو برادر به نحوی شیفتۀ فیلم‌های هندی شده‌بودند که هر فیلم سه چهار ساعته را انقدر می‌دیدند تا همۀ صحنه‌ها و از همه مهم‌تر آوازهایش را از حفظ شوند. از آن پس به موزیک متن کوچۀ ما موزیک جدیدی اضافه شد با ته مایه‌های هندی. وقتی حسین و عباس از مدرسه برمی‌گشتند همه خبردار می‌شدند چون از همان سر کوچه صدای خوش آواز هندی‌شان در کوچه می‌پیچید. وقتی سرحال نبودند چشم‌های‌شان را می‌بستند و ترانه‌های فیلم "مادر هند" را می‌خواندند و وقتی نمرۀ خوبی گرفته بودند "عَمَر اکبر آنتونی" را با حرکات موزون. درس‌های اخلاقی فیلم‌ها هم بر آنها اثر گذاشته‌بود، دیگر کمتر همدیگر را می‌زدند و نیروی‌شان را برای مبارزه با دشمن مشترک نگه می‌داشتند. بچه‌های بزرگ‌تر محل هم که از صدای آنها کیف می‌کردند گاه به گاه یقه‌شان را می‌گرفتند و بساط ترانه‌های درخواستی هندی به راه می‌افتاد. "عباس جون مادرت یه دهن هندی بیا دلم گرفته." یا "حسین اگه نخونی نمی‌زارم بری". مادرها هم گاهی از پشت پنجره‌ها گوش می‌دادند و آهی می‌کشیدند. این ماجرا ادامه داشت تا زمانی‌که حسین و عباس بزرگ‌تر شدند و صدای‌شان کم کم جوجه‌خروسی شد. حالا دیگر وسط ترانه‌ها صدای‌شان تغییر می‌کرد، هم ترانه ضایع می‌شد و هم خواننده و کرکر بچه‌ها هوا می‌رفت و این قضیه انقدر تکرار شد تا آن که مثل هر هنرمندی که دوران محبوبیتش به سر می‌رسد مجبور شدند صحنه را ترک کنند. هنوز هم وقتی ترانۀ هندی می‌شنوم صدای‌شان در گوشم می‌پیچد، بعضی از کپی‌ها از اصل بهترند.

توضیح: فیلم محبوب "
عمر، اکبر، آنتونی" محصول 1977 با بازی آمیتاب باچان و ریشی کاپور، داستان سه برادر است که در کودکی از هم جدا می شوند و پس از سال ها به هم می‌رسند (طبیعتاً). در این میان یکی هندو، یکی مسلمان و سومی (باچان) مسیحی شده.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats