جِنگ و جِنگ ساز- محمد نوری
پریشب عروسی یکی از دوستان خوبم در لوسآنجلس بود و ظاهراً همه حاضر بودند جز باقر که خود بنده باشم. مدتها پیش به او قول دادهبودم که برای عروسیاش حتماً بروم(داشتم از سرم بازش میکردم) حالا فهمیدم که حرفم را جدی نگرفته و چون میدانسته همت و شاید غیرتش را ندارم با فرستادن کارت دعوت یا تعارف شابدالعظیمی خجالتم نداده. اشکالی ندارد اُمید خواننده رفته انگار من رفتم! وبلاگ هم به درد همین روزها میخورد.
لادن وفرهاد عزیز با بهترین آرزوهای قلبی و بدون چک و کت شلوار آرمانی از همین جا با شادی فریاد میزنم: پیوندتان مبارک و این ترانه را تقدیم تان میکنم.
سنگ بزرگی از دلمان برداشته شد و م.. و پ... و اینا.