امروز با المرت، یک مشت پیرمرد(توضیح در ادامه) و کَدیما از خواب بیدار شدیم ولی کدیمایی که برخلاف انتظار بیش از 28 کرسی از 120 کرسی پارلمان را ندارد و این یعنی آغاز دولتی ضعیف و ناپایدار که برای هر تصمیمش باید دستمال ابریشمی دست بگیرد و اعضای شریف حزبهای دیگر را برق بیندازد. بعید نیست مجبور بشویم یکی دو سال دیگر دوباره پای صندوق رأی برویم. این بار که ملت حسابی گند زدند و فقط 63 درصد در انتخابات شرکت کردند.
این وسط بزرگترین شکست را حزب لیکود به رهبری بیبی خورد که تعداد کرسیهایش از 40 در دورۀ گذشته به 11 رسید. احتمال این که دوستان بیبی همۀ تقصیرها را به گردنش بیندازند و زیرآبش را بزنند زیاد است. سیلوان شالوم وزیر خارجۀ سابق مدتهاست در کمین نشسته تا حال بیبی را بگیرد.
وعدههای بهشت و ترس از جهنم هم کار خودش را کرد و حزب مذهبی شَس با 13 کرسی دوباره شد پای ثابت کابینه. احزاب عربی هم 2 کرسی به قدرت خود افزودند و به 10 تا رسیدند. از شینوی که در دورۀ قبلی 15 کرسی داشت و قدرتش را مدیون مخالفت با شَس بود، دیگر جز یادی نمانده است.
حزب کار به رهبری عمو سبیلو (شوت کن بیاد)، 20 کرسی آورد. شکی نیست که کار با کدیما ائتلاف خواهد کرد و این یعنی کدیما باید از چند وزارتخانۀ مهم مثل خارجه، دارایی یا دفاع صرفنظر کند.
حالا این نتایج را با آمار قبل از انتخابات مقایسه کنید و به من بگویید این آمارگیریها به چه درد میخورد؟
و اما بزرگترین شگفتی این انتخابات حزب "بازنشستهها" بود که کلی باعث خندۀ من شد. قضیه از این قرار بود که دیروز هر کس(از جمله دانشجوها) که از طرفی دل خوشی از حزبهای چپ و راست نداشت و از طرفی دلش میخواست حق دمکراتیکش را ادا کند، به "بازنشستهها" رأی میداد. آنها که به یک کرسی راضی بودند حالا 7 کرسی آوردهاند و نمیدانند با آن چه کار کنند! دیشب وقتی نتایج را اعلام میکردند چند تا آمبولانس دم در حزبشان آماده بود که اگر کسی سکته کرد زود او را به بیمارستان برساند. سر ساعت 12 هم چراغها را خاموش کردند و رفتند بخوابند.
این فیلم را حتماً ببینید تا بفهمید چه میگویم! نا گفته نماند که اکثر افراد این حزب گرایش به حزب کار دارند و بعید نیست با آن همراه شوند.
در مجموع جناح راست به همراه مذهبیها 51 کرسی دارد. ظاهراً المرت برای پیشبرد اهداف سیاسیاش مجبور است اقتصاد کاپیتالیستی را کنار بگذارد و سوسیالیست شود و گر نه هیچ کدام از حزب های چپ یا حتی شَس با او کنار نخواهند آمد. خلاصه خر تو خر کبیری انتظارش را میکشد.
این
نوشتۀ کورش را بخوانید(ساعت ما یک ساعت و نیم از ایران عقب است)،
نظر یکی دو تا ایرانی- اسراییلی دیگر را هم بشنوید.