همانطور که وعده دادهبودم جشن خَنوکا یا حنوکا هم از راه رسید. خوشبختانه این جشن از آن جشنهای لایت است که در آن از قوانین دست و پا گیر مذهبی چندان خبری نیست شاید چون سابقهاش فقط به حدود 2200 سال پیش میرسد.
خنوکا یعنی گشایش و یادگار زمانیست که سلوکیها این دور و برها حکومت میکردند و سعی داشتند فرهنگ خود را به مردم منطقه تحمیل کنند. این کار را ابتدا با انقلاب مخملی انجام دادند و موفق هم شدند عدۀ زیادی را از راه به در کنند تا زمان آنتیوخوس چهارم که به سیم آخر زد و دستور به ممنوعیت انجام فرایض دین یهود داد. مردم شورش کردند، معبد بیتالمقدس تاراج و تبدیل به معبد زئوس شد و عدۀ زیادی قتل عام شدند(باید سمیناری هم در این باره تشکیل شود).
کاهنی به نام متتیاهو که دید دین در خطر است با 5 پسرش فرماندهی شورشیان را به عهده گرفت. بعد از مرگ او یهودا مَکابی پسر بزرگش فرمانده کل قوا شد و تا پیروزی و پس گرفتن اورشلیم مبارزه کرد. خنوکا جشن پیروزی و بازگشایی بیتالمقدس توسط مَکابیهاست.
از اینجا به بعد برای داستان ما چند روایت وجود دارد که نسخۀ هالیوودی آن به این شرح است:
بعد از فتح اورشلیم فاتحان خواستند پس از سالهای زیاد که در بیتالمقدس فرایض دینی انجام نشده بود، بار دیگر به تجدید عبادت بپردازند. همه جا را آراستند و مقدمات کار را شروع کردند، ولی وقتی خواستند چراغ هفت شاخه (منورا) را روشن کنند، دیدند که "روغن مقدس" فقط برای یک شب کافی است، ولی معجزه از راه رسید و این روغنی که فقط برای یک شب کافی بود، به طور معجزهآسایی هشت شب روشنایی داد، به همین منظور با وجود گذشت بیش از دو هزار سال از آن تاریخ هر ساله به همین مناسبت از 25 ماه کیسلو جشن "خنوکا" برگزار میشود.
نام دیگر خنوکا، جشن روشناییست و زیباترین سنت آن روشن کردن شمع در یک شمعدان 9 شاخه(خنوکیا) در هشت شب جشن طی مراسم خاصیست. طبق آمار جدید 85 درصد خانوادههای یهودی در اسرائیل (از جمله نگارندۀ سست ایمان این سطور) این مراسم را اجرا میکنند. آنها که میخواهند خیلی کلاس بگذارند از چراغهای روغنی استفاده میکنند. ظاهراً رسم روشن کردن شمع و چراغ در این وقت سال که روزها کوتاه است در فرهنگهای باستانی دیگر هم وجود دارد، مثلاً یکی از مراسمِ "دیوالی" یا همان فستیوال نور هندیها که در ماه نوامبر به مدت یک هفته برگزار میشود روشن کردن شمع و چراغ روغنی در خانه است. در مکزیک هم روز خاصی برای روشن کردن شمع در همین فصل سال وجود دارد که طبق سنت نه تنها تاریکی بلکه جن و پریها را هم دور میکند.
به خاطر پراکندگی یهودیها در سراسر دنیا در طی سالها رسوم متفاوتی به این جشن اضافه شده، برای نمونه خوردن پیراشکی یا لَتکِس(نوعی کوکوی سیب زمینی) به خاطر وجود روغن زیاد در آنها که یادآور روغن مقدس است(جانمی قدرت تخیل) یا عیدی خنوکا که شاید به خاطر رقابت با کریسمس باشد. اصولاً همزمان شدن تقریبی کریسمس و خنوکا در کشورهای غربی مخصوصاً امریکا وضعیت خاصی را به وجود آورده. یهودیهای سکولار برای آن که بچههایشان احساس کمبود نکنند و بدانند که آنها هم دست کمی از بچههای مسیحی ندارند این جشن را خیلی جدی میگیرند و گاهی شمعدان را در کنار درخت کریسمس روشن میکنند که نتیجهاش جشنیست به نام کریسموکا!!! تازگیها کمدینی به جای بابا نوئل موجودی به نام خنوکابِرد(پرندۀ خنوکا) را پیشنهاد کردهاست!
یکی از اسباببازیهای محبوب روزهای خنوکا فرفرۀ خاصیست که چهار سو دارد و در هر سوی آن یک حرف عبری نوشته شده، که آغاز کلمات "معجزۀ بزرگی آنجا رُخداد" است. فرفره را میچرخانند و مثل تاس بر هر سویی بیافتد معنی خاصی دارد(+).
در اسرائیل سالهاست که خنوکا مترادف با تئاترهای موزیکال برای بچهها و فستیوالهای رنگارنگ شده شاید به همین خاطر بتوان به آن لقب پرخرجترین جشن سال را داد. بعضیها میگویند اگر آدم بتواند بدون بدهکاری از این جشن بگذرد معجزۀ خنوکاست!
پ.ن. خوانندۀ عزیز خداداد، چند تا غلط تاریخی داشتم؟
مطلب را به بالاترین بفرستید: