آن سوی دیوار
یادداشت های یک ایرانی از زندگی اش در اسرائیل
Friday, July 13, 2007
ترانۀ شبات - سزاریا اِوورا

Sodade - Cesaria Evora
می‌خواستم چیزکی دربارۀ سزاریا اوورا بنویسم که به این نوشتۀ فرشته مولوی برخوردم و تصمیم گرفتم از آن الهام گرفته و بخشی از آن را اینجا کپی کنم.
فقط لازم به یادآوری‌ست که زادگاه سزاریا جزایر کیپ ورده Cape Verde کشوری‌ست شامل مجموعه ای از جزایر که در غرب سنگال، در کرانه شرقی آفریقا قرار دارد و اهالی آن پرتغالی و افریقایی هستند. زبانشان هم لهجۀ خاصی از پرتغالی‌ست.

سزاریا، آوازخوان پا برهنه
"در صدا و سیما و رفتار و اطوار این زن درشت پیکر پوست قهوه ای که پا برهنه بر صحنه پدیدار می شود، گرما و نرمای غریبی است که شاید از طبیعت زادگاهش مایه گرفته و در تن و جانش ریشه دوانده است. بی سبب نیست که او را "روح و روان کیپ ورد" می دانند و می نامند.
از آن سال های دوری که سزاریا در میکده های بندر میندلو(Mindelo) در جزیره سائو وینسنته (Sao Vincente) می گشت و برای مشتی هواخواه و دریانورد به ساحل آمده آواز می خواند، تا وقت آوازه عالمگیرش در دهه 1990، فاصله بسیار است. سزاریا اوورا (Cesaria Evora) در سال 1941 در میندلو از مادری که آشپز سفید پوستان توانگر بود و موسیقی و اهل موسیقی را دوست داشت، به دنیا آمد. پدرش که گیتار و ویولون می زد و با آهنگساز محبوب کیپ ورد، لزا (B. Leza)، خویشی داشت، وقتی سزاریا هفت ساله بود از دنیا رفت. به ناچارسزاریا نزد مادربزرگش فرستاده شد. چندی تحت تعلیم راهبه ها قرار گرفت که، مایه بیزاری همیشگی اش از سختگیری های اخلاقی شد.
سزاریا آواز خوانی را با خواندن ترانه های گوناگون در خیابان ها و میدان های شهر شروع کرد. آشنایی اش با دریانوردی به نام ادواردو(Eduardo) به اجرای برنامه در رادیوی میندلو انجامید. ادواردو سبک های سنتی موسیقی کیپ ورده، یعنی کولادرا (Coladera) و مورنا (Morna) را که موسیقی ملی این سرزمین به شمار می آید، به سزاریا آموخت. ترانه های مورنا ترانه های اندوه و اشتیاق است، چرا که مورنا با فادوی پرتغالی، ترانه عاشقانه برزیلی، تانگوی آرژانتینی، و غم آواز آنگولایی خویشاوندی دارد. سزاریا به خواندن درهتل ها و بارهای محلی پرداخت، در میان هوادارانش لقب "ملکه مورنا" گرفت، و در کیپ ورد به شهرتی رسید؛ با این همه ، سال ها از نامی جهانی بی بهره ماند. در 1975 کیپ ورد استقلال یافت، اما رهبرش، آمیلکار کابرال (Amilcar Cabral)، در اغتشاشی که در پی اش سلطه پانصد ساله پرتغالی ها پایان گرفت، کشته شد. سزاریا در این هنگام محبوب، اما بی پول بود و ناگزیر ده سالی آواز خواندن را کنار گذاشت – ده سالی که به پریشان حالی و باده نوشی گذشت و خودش آن را سال های تیره و تار می نامد."
ادامه.....
او در سال 1985، در سن 45 سالگی، تصمیم گرفت به دنیای موسیقی بازگردد و به همین منظور به پرتغال سفر کرد تا دو ترانه برای مجموعه منتخب زنان خواننده کیپ ورده ضبط کند. این کار او به ضبط چهار آلبوم در پاریس منجر شد که حاصل آن چهار آلبوم در سالهای 1988 تا 1992 بود. شهرت جهانی او در این سال‌ها گسترش یافت و اوورا به اجرا در تورهایی در اروپا، افریقا، برزیل و کانادا پرداخت و در میان راه نیز برای اهالی کیپ ورده ساکن آمریکا برنامه هایی اجرا می‌کرد تا به امروز که پای ثابت همۀ کنسرت‌های موزیک جهان است.
مشهورترین ترانۀ او Sodade نام دارد که مفهوم آن مخلوطی از نوستالژی، غم، پشیمانی و بدبختی‌ست.(+)
به خاطر ارادت خاصم به این زن بی‌نظیر و موسیقی دلنشین‌‌َش این بار تعداد قابل توجهی ترانه و کلیپ از او گرد‌آوری کردم، باشد که مقبول نظر افتد.
این ترانه‌ها(+) و کلیپ‌ها(+ و + و+ و + و + و +) را به همۀ پابرهنه ها تقدیم می کنم.

اگر پسندیدید یا نه خبرم کنید تا بدانم تا چه حد خوش سلیقه اید!
شبات شالوم

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

View My Stats